محل تبلیغات شما

سحر زیبای من سلام


اون روز که حرف از کلاس و خونواده شد  و چوناحساس کردم شناخت کافی نداری گفتم ،توضیحاتی بنویسم منطقی و بدور از تعصب . توام با عقلتبسنج ضمنا تو میدونی هر چی درباره خودم بگم همونجوریه

معرفی اعضایخونواده:

*محمود.برادربزرگتر ، لیسانس،کارمند بانک و 3 سال از خودم بزرگترن (خانومش زینب،متولد 65 و دوفرزند (مهدی و یاسمن))

*خودم که معرفحضور هستم

*محمد، لیسانس نرمافزار ، متولد 62 و مجرد و صاحب مغازه خدمات خودرویی

*رضا،فوق لیسانسای.تی ، متولد 65 و شغل با محمد (نسرین،همسر رضا و متولد 74 ، بچه ندارند)

*جواد،متولد 69 ،لیسانس پرستاری و شاغل و متاهل (زهرا،همسر جواد،تولدشو نمیدونم )

*علی، متولد 69 ودوقلوی جواد،لیسانس صنایع ( فروزان،تولدشو نمیدونم،تازه عقد کردند)

*سهیلا،دندونپزشک، شاغل (مطب دارن و توی کلینیک هم کار میکنن)، متاهل و صاحب دو دختر بنامهای مهساو مهدیس (آنی)

دکتر عباسزاده،شوهر سهیلا،فوق تخصص ارتوپد (و بعقیده من باسوادترین دکتر ارتوپد غرب از نظرتئوری)-شاغل در چند بیمارستان و مطب در ایلام و تهران و بیشتر کشورای دیگن

*مادرم که 72سالشونه (خصوصیت بارزشون،بسیار دانا و مهربون و مثبت اندیشن)

*مرحوم پدرم کهفوت شدن.


چون میدونم از نوع فرهنگ ما بی اطلاعی میگم.

بطور خلاصه اینجا ،دکوراسیون،مبلمان و سبک زندگی، نوع حجاب و. اصلا سنتی یا روستایی نیست و مطابق با شهرهای بزرگه.در محیط خونه زبون حرف زدنبرای بزرگترها باهمدیگه کوردی و بچه های زیر 15 سال فارسی هست. پدرو مادرها با بچههای کوچیکتر فارسی.

تا این لحظههیچوقت توی خونه مادری ندیدم حرف زشت یا فحشی گفته شه یا دعوای بدنی اتفاق بیفته

اگرچه مادیاتبمعنی باکلاسی نیست اما مطمعن باش خونواده ای که بدون استثنا همشون تحصیلکردن درحد دکتر و مهندس و فوق لیسانس نمیتونن بیکلاس باشن و تاکید میکنم خونوادم کلا باادمهای ایلام متفاوتن

نوید محمد زادهبازیگره رو میشناسی؟ بدون هیچ تعصبی میگم، من بشخصه از نظر فرهنگ و کلاس خودوشوخونوادشو کمتر از خونواده خودم میدونم (از زن دوم باباشه. پدر نوید فامیل نزدیکمادرم هست )

 

اگر میخای بدونییک خونواده باکلاسن یا خیر، به فرهنگ ، اصالت ، نوع تفکر و سبک زندگیشون نگا کن. ونه بر پایه عکس.

عکسایی که من بتودادم از خونه مادری بود که یک خونه سنتی و قدیمیه محلی عمومی محسوب میشه.درست عینخونه مادربزرگهای سنتی. که 5-6 تا جنس مذکر و یک پیرزن باشند! اونم هال و پذیراییواتاقها نبود،آشپزخونه بود که نسبتا سنتیه و محل درست کردن کباب و آشپزیهای سنتی.مطمعنانه کف خونه قدیمی پارکت هست نه آشپزخونه ی سنتیش رو یه فرش درجه 1 میندازن (همونفرش قرمز قدیمی)

خونه سنتیمادربزرگ با خونه لو شوهری متفاوته ، مسلما باید ببینی سبک زندگی ،زینب،سهیلا و نسرین توی خونه خودشون چطوریه.از مبلمان و دکوراسیون خونه بگیر تابشقاب و ظروف و.  (زنها به این چیزا دقتمیکنن،درست عین خودت که با یک نگاه بشقابم شناختی! راستی همون بشقابی که گفتی مارکهستو فک میکردم از شرکته رو از خونه داده بودن با غذای توراهی)

و برای نوع حجابخانمها اونها رو توی خونه خودشون و همچنین مراسمهای جشن و عروسیها باید ببینی واین مدل عکسا رو یا باید از خانمها بگیری یا از قبل بگی تا خودم واست بگیرم (وانتظارم نداشته باش عکسهای نه ازشون داشته باشم)

 

سحر زیبای من!

اهمیت خونوادهشوهر، گاها از خود مرد بیشتره! مادر شوهر و خواهرش و جاری ها اگر بدجنس و دو بهمزن باشند عروس رو بیچاره میکنن، بهترین مادر و خاهر شوهر دنیا اوناین که وجداندارند،وحشی نیستند، و اگر مشکلی پیش اومد کورکورانه طرفدار پسرشون نباشن، شعورداشته باشند. و باید بگم یکی از بزرگترین خوبیهای من خونوادمه.ادمایی هستند که یکسر سوزن خورده شیشه ندارن و بخصوص در موقع گرفتاری (چه مادی چه معنوی، چه ازپسرشون نیتی داشته باشی) بدادت میرسند. بخصوص واسه عروس. غریبه پرست و حامیعروس هستند.بسیار محترمانه برخورد میکنن و مثبت اندیشن. هزار عیب داشته باشی یکشرو کسی یا کنایه بتو نمیگه. این یعنی فرهنگ بالا

گرچه واقعا تفاوتنداشت خونواده من از یک روستای دورافتاده باشند یا خیر،چون من همسر آیندم رو کهنمیارم خونه سنتی مادرم، قشنگ یک خونه تهران یا شیراز میگیرم ، و فقط بار اول 2-3روز میاوردمت که معرفیت کنم و بعد اون شاید شاید عیدها اگر خودت میخاستی بقصدتفریح و با ماشین شخصی میومدیم سری میزدیم

اهمیت خونوادهشوهر اونجا مشخص میشه که خودت این 3 سال اخیر تجربش کردی


سحر عزیزم

و اما در موردبچه، بطورکلی اگر خاستی ببینی درصورت ازدواجت با یک آقا بچت چه مدلی میشه، به بچههای برادر و خواهر اون اقا نگاهی بنداز. دقت کن به زبون و لهجشون ، لباسشون وبخصوص تربیت و ادب و تو دل برو بودنشون.

دلم میخاد یاسمنبچه داداش بزرگم همینطور مهدیس و مهسا دخترای سهیلا رو ببینی. یکیشونم کوردی حرفنمیزنه.فقط فارسی و بدون لهجه.مودب و شیرین زبون (مهدیس و مهسا زبان انگلیسی روقشنگ حرف میزنن، از 2 سالگی توی محیط خونه پدرمادر انگلیسی حرف میزدن و معتقد بودنزبان دومشون باید باشه)

همشون کلاس موسیقیپیانو، رقص، زبان و.

 بخصوصکوچکترینشون که مهدیس هست. اگه تو با مهدیس (آنی) که 5 سالشه حرف بزنه تو غش میکنیبراش! از خودتم سرزبون دارتره.همچین باهوش و جملات خاص میگه که ادم لذت میبره.اگرشمال شهر تهرانم بچه ای به باکلاسیو سر زبونو لهجش اوردی هرچی بگی قبوله!

تو میدونی هر چیاز خودم میگم همونجوریه اما اگر دلت خاست ببینی چرا اینجور در بارش میگم وقتی خونهبودم از من بخواه تماس تصویری و خودت باهاش کمی حرف بزن! بعد قضاوت کن

ببینم بمن بگو درطول عمرت بچه ای به این باکلاسی دیدی اصن؟ میمیری براش

 تازه من کجاداداشم کجا یا حتی دکتر عباسزاده کجا؟ از همشون سرترم ، دیگه بچم کمتر از مهدیسنمیشه

قسمت نبود اما اگرروزی معجزه شده بودو منو تو صاحب یک بچه بودیم نه فقط یک کلمه لری حرف نمیزد که هم لهجش فارسیناب میبود هم تو دل برو ترین و خاص ترین بچه میشد (این رو سالها قبل گفتم بچهمنو تو در تمام ایران منحصربفرد خواهد بود. تو خوب میدونی هر چی قدیما گفتم دقیقاهمونجوریه)


اما در مورد بیکلاس یا باکلاسی آقایون

فاکتورهایی از قبیلطرز گفتار، هوش ، سطح سواد ،شغل ، اخلاق ، لارج بودن، روابط اجتماعی ، لباس و حتیدستخط. مشخص کننده ی کلاس اون آقا هستند

اگر یک مرد در سطحبالایی قرار داشته باشه براحتی بین همه میتونی بهش افتخار کنی و حتی بگی از شمالشهر تهرانه! فقط یکدست کت شلوار میخاد!

یک عیب هم دارماین که واقعا بی نظمم، و این دقیقا تاثیر زندگی مجردیه. و یک زن خوب میتونه درستشکنه (تنها زنی که بحرفش گوش بدم)

اما بطور برایباکلاس شدن کلی فقط یکدست لباس شیک و مرتب لازم دارم که اونم با سلیقه تو عالیخواهد شد

این سری که اومدمدیدنت عجله ای شد،شب اصلا نشد لباس نو خرید. هرچی داشتم از پارسال بود.از همینجام میتونیبفهمی با هیچ خانمی ارتباط نداشتم.حتی تو ذهنم بود شیراز لباس بخرم.

بعدشم کهتوی یک کارگاه و زندگی مجردی داره با وقتیکه زن داشته باشه یکسانه؟

بعلاوه چه از نظرسروضع چه آرامش، وقتی ادم یکجا ساکن باشه قابل مقایسه با خانه بدوشی و حالت مسافراومدن نیست،یه چمدون عجله برداری و بیای دنبال هتل. شبم تا صب بکوب رانندگی! ایندفه بدترین شرایط بود ارامش نداشتیم. هردو مریض، هر دو در استرس

این دیدار مسلمانه تو آرامشو چشیدی نه احمد خسته که ضرب العجلی با لباس کهنه از یک کارگاه اومدهبود.

حتی توام ارامشنداشتی اینو خودمم فهمیدم.


خب طولانی شد اما باتعقل و منطقی نوشتم، تمامش براساس حقیقت هستند. تو خودت همیشه همه چیزو میفهمی

 

ماسک های موی سر مای

اسپری دو فاز تقویت کننده مو پروپرنسلی

ممنونم از اعتمادت

، ,خونه ,یک ,تو ,رو ,بچه ,از نظر ,خونه سنتی ,توی خونه ,بچه های ,هر چی ,معرفی اعضای خونواده

مشخصات

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

صلی الله علیک یا ابا عبدالله الحسین علیه السلام راه های آنی کسب درآمد از اینترنت و فروش فایلهای غیر قابل استفاده خودتان plicadelan doctorati aircagresetes مجنون ترین لــــــیلـــــــی Juanita's memory samitiven gatocubfu دفتر وکالت بین المللی ایزدی