محل تبلیغات شما

صبحگاهان






ماسک های موی سر My

  • برای موهای صاف، مجعد و فر
  • حاوی کراتین هیدرولیز شده
  • برای موخوره ، رفع الکتریسیته ساکن و خشکی نوک مو
  • ترمیم ، بازسازی و درمان موهای خشک ، سوخته ، شکننده و آسیب دیده
  • تقویت ساقه مو و افزایش استحکام آن
  • تامین رطوبت مو و افزایش لطافت و انعطاف پذیری موها

نظر کارشناس
ماسک محافظ مو با قابلیت آبرسانی عمیق و نرم کنندگی قوی، موها را نرم و خوش حالت ساخته و با بهره گیری از مواد مغذی و با قدرت نفوذ و ترمیم کنندگی بالا ، به درون مو نفوذ کرده و سبب بهبود تغذیه و تقویت موها می گردد. این ماسک مناسب موهایی است که به هر دلیل رطوبت خود را از دست داده و ظاهری زبر، خشن و وز کرده دارند. ماسک موی مای 150 میلی‌لیتر حجم دارد و به صورت یک تیوب است. این ماسک موی کراتینه قادر است ساقه‌ی موها را تقویت کند و استحکام بیشتری به آن‌ها ببخشد


طرز استفاده ماسک مو کراتینه مای :
داخل حمام هفته ای یکبار بعد از شستشو با شامپو، در حمام آب اضافی موها را بگیرید و مقداری کافی از ماسک را به ساقه موها بمالید. بعد از ۵ دقیقه خوب آبکشی نمایید . در صورت نیاز ، مصرف دوبار در هفته هم اشکالی ندارد



اسپری دو فاز تقویت کننده و حالت دهنده مو پروپرنسلی

خواص: تقویت کننده , ترمیم کننده , براق کننده , حالت دهنده , نرم کننده , محافظت کننده (ساخت ایتالیا)


طریقه مصرف:
بعد از استحمام و همزمان با سشوار کردن روی موها اسپری شود

بعد از اتمام سشوار برای تثبیت حالت مو و درخشان شدن استفاده شود





روزهای 17 و 21 مهرماه 98

پ.نوشت:
1- ممنونم که در عمل بهم ثابتش کردی
2- و تشکر بابت رفتار قشنگ و مهمون نوازیت ، بمن خوش گذشت
3- به احترام اعتمادت بمن، در اولین فرصت اون قولی که به سلامتیت قسم خورده بودم رو عمل کردم




سحر زیبای من سلام


اون روز که حرف از کلاس و خونواده شد  و چوناحساس کردم شناخت کافی نداری گفتم ،توضیحاتی بنویسم منطقی و بدور از تعصب . توام با عقلتبسنج ضمنا تو میدونی هر چی درباره خودم بگم همونجوریه

معرفی اعضایخونواده:

*محمود.برادربزرگتر ، لیسانس،کارمند بانک و 3 سال از خودم بزرگترن (خانومش زینب،متولد 65 و دوفرزند (مهدی و یاسمن))

*خودم که معرفحضور هستم

*محمد، لیسانس نرمافزار ، متولد 62 و مجرد و صاحب مغازه خدمات خودرویی

*رضا،فوق لیسانسای.تی ، متولد 65 و شغل با محمد (نسرین،همسر رضا و متولد 74 ، بچه ندارند)

*جواد،متولد 69 ،لیسانس پرستاری و شاغل و متاهل (زهرا،همسر جواد،تولدشو نمیدونم )

*علی، متولد 69 ودوقلوی جواد،لیسانس صنایع ( فروزان،تولدشو نمیدونم،تازه عقد کردند)

*سهیلا،دندونپزشک، شاغل (مطب دارن و توی کلینیک هم کار میکنن)، متاهل و صاحب دو دختر بنامهای مهساو مهدیس (آنی)

دکتر عباسزاده،شوهر سهیلا،فوق تخصص ارتوپد (و بعقیده من باسوادترین دکتر ارتوپد غرب از نظرتئوری)-شاغل در چند بیمارستان و مطب در ایلام و تهران و بیشتر کشورای دیگن

*مادرم که 72سالشونه (خصوصیت بارزشون،بسیار دانا و مهربون و مثبت اندیشن)

*مرحوم پدرم کهفوت شدن.


چون میدونم از نوع فرهنگ ما بی اطلاعی میگم.

بطور خلاصه اینجا ،دکوراسیون،مبلمان و سبک زندگی، نوع حجاب و. اصلا سنتی یا روستایی نیست و مطابق با شهرهای بزرگه.در محیط خونه زبون حرف زدنبرای بزرگترها باهمدیگه کوردی و بچه های زیر 15 سال فارسی هست. پدرو مادرها با بچههای کوچیکتر فارسی.

تا این لحظههیچوقت توی خونه مادری ندیدم حرف زشت یا فحشی گفته شه یا دعوای بدنی اتفاق بیفته

اگرچه مادیاتبمعنی باکلاسی نیست اما مطمعن باش خونواده ای که بدون استثنا همشون تحصیلکردن درحد دکتر و مهندس و فوق لیسانس نمیتونن بیکلاس باشن و تاکید میکنم خونوادم کلا باادمهای ایلام متفاوتن

نوید محمد زادهبازیگره رو میشناسی؟ بدون هیچ تعصبی میگم، من بشخصه از نظر فرهنگ و کلاس خودوشوخونوادشو کمتر از خونواده خودم میدونم (از زن دوم باباشه. پدر نوید فامیل نزدیکمادرم هست )

 

اگر میخای بدونییک خونواده باکلاسن یا خیر، به فرهنگ ، اصالت ، نوع تفکر و سبک زندگیشون نگا کن. ونه بر پایه عکس.

عکسایی که من بتودادم از خونه مادری بود که یک خونه سنتی و قدیمیه محلی عمومی محسوب میشه.درست عینخونه مادربزرگهای سنتی. که 5-6 تا جنس مذکر و یک پیرزن باشند! اونم هال و پذیراییواتاقها نبود،آشپزخونه بود که نسبتا سنتیه و محل درست کردن کباب و آشپزیهای سنتی.مطمعنانه کف خونه قدیمی پارکت هست نه آشپزخونه ی سنتیش رو یه فرش درجه 1 میندازن (همونفرش قرمز قدیمی)

خونه سنتیمادربزرگ با خونه لو شوهری متفاوته ، مسلما باید ببینی سبک زندگی ،زینب،سهیلا و نسرین توی خونه خودشون چطوریه.از مبلمان و دکوراسیون خونه بگیر تابشقاب و ظروف و.  (زنها به این چیزا دقتمیکنن،درست عین خودت که با یک نگاه بشقابم شناختی! راستی همون بشقابی که گفتی مارکهستو فک میکردم از شرکته رو از خونه داده بودن با غذای توراهی)

و برای نوع حجابخانمها اونها رو توی خونه خودشون و همچنین مراسمهای جشن و عروسیها باید ببینی واین مدل عکسا رو یا باید از خانمها بگیری یا از قبل بگی تا خودم واست بگیرم (وانتظارم نداشته باش عکسهای نه ازشون داشته باشم)

 

سحر زیبای من!

اهمیت خونوادهشوهر، گاها از خود مرد بیشتره! مادر شوهر و خواهرش و جاری ها اگر بدجنس و دو بهمزن باشند عروس رو بیچاره میکنن، بهترین مادر و خاهر شوهر دنیا اوناین که وجداندارند،وحشی نیستند، و اگر مشکلی پیش اومد کورکورانه طرفدار پسرشون نباشن، شعورداشته باشند. و باید بگم یکی از بزرگترین خوبیهای من خونوادمه.ادمایی هستند که یکسر سوزن خورده شیشه ندارن و بخصوص در موقع گرفتاری (چه مادی چه معنوی، چه ازپسرشون نیتی داشته باشی) بدادت میرسند. بخصوص واسه عروس. غریبه پرست و حامیعروس هستند.بسیار محترمانه برخورد میکنن و مثبت اندیشن. هزار عیب داشته باشی یکشرو کسی یا کنایه بتو نمیگه. این یعنی فرهنگ بالا

گرچه واقعا تفاوتنداشت خونواده من از یک روستای دورافتاده باشند یا خیر،چون من همسر آیندم رو کهنمیارم خونه سنتی مادرم، قشنگ یک خونه تهران یا شیراز میگیرم ، و فقط بار اول 2-3روز میاوردمت که معرفیت کنم و بعد اون شاید شاید عیدها اگر خودت میخاستی بقصدتفریح و با ماشین شخصی میومدیم سری میزدیم

اهمیت خونوادهشوهر اونجا مشخص میشه که خودت این 3 سال اخیر تجربش کردی


سحر عزیزم

و اما در موردبچه، بطورکلی اگر خاستی ببینی درصورت ازدواجت با یک آقا بچت چه مدلی میشه، به بچههای برادر و خواهر اون اقا نگاهی بنداز. دقت کن به زبون و لهجشون ، لباسشون وبخصوص تربیت و ادب و تو دل برو بودنشون.

دلم میخاد یاسمنبچه داداش بزرگم همینطور مهدیس و مهسا دخترای سهیلا رو ببینی. یکیشونم کوردی حرفنمیزنه.فقط فارسی و بدون لهجه.مودب و شیرین زبون (مهدیس و مهسا زبان انگلیسی روقشنگ حرف میزنن، از 2 سالگی توی محیط خونه پدرمادر انگلیسی حرف میزدن و معتقد بودنزبان دومشون باید باشه)

همشون کلاس موسیقیپیانو، رقص، زبان و.

 بخصوصکوچکترینشون که مهدیس هست. اگه تو با مهدیس (آنی) که 5 سالشه حرف بزنه تو غش میکنیبراش! از خودتم سرزبون دارتره.همچین باهوش و جملات خاص میگه که ادم لذت میبره.اگرشمال شهر تهرانم بچه ای به باکلاسیو سر زبونو لهجش اوردی هرچی بگی قبوله!

تو میدونی هر چیاز خودم میگم همونجوریه اما اگر دلت خاست ببینی چرا اینجور در بارش میگم وقتی خونهبودم از من بخواه تماس تصویری و خودت باهاش کمی حرف بزن! بعد قضاوت کن

ببینم بمن بگو درطول عمرت بچه ای به این باکلاسی دیدی اصن؟ میمیری براش

 تازه من کجاداداشم کجا یا حتی دکتر عباسزاده کجا؟ از همشون سرترم ، دیگه بچم کمتر از مهدیسنمیشه

قسمت نبود اما اگرروزی معجزه شده بودو منو تو صاحب یک بچه بودیم نه فقط یک کلمه لری حرف نمیزد که هم لهجش فارسیناب میبود هم تو دل برو ترین و خاص ترین بچه میشد (این رو سالها قبل گفتم بچهمنو تو در تمام ایران منحصربفرد خواهد بود. تو خوب میدونی هر چی قدیما گفتم دقیقاهمونجوریه)


اما در مورد بیکلاس یا باکلاسی آقایون

فاکتورهایی از قبیلطرز گفتار، هوش ، سطح سواد ،شغل ، اخلاق ، لارج بودن، روابط اجتماعی ، لباس و حتیدستخط. مشخص کننده ی کلاس اون آقا هستند

اگر یک مرد در سطحبالایی قرار داشته باشه براحتی بین همه میتونی بهش افتخار کنی و حتی بگی از شمالشهر تهرانه! فقط یکدست کت شلوار میخاد!

یک عیب هم دارماین که واقعا بی نظمم، و این دقیقا تاثیر زندگی مجردیه. و یک زن خوب میتونه درستشکنه (تنها زنی که بحرفش گوش بدم)

اما بطور برایباکلاس شدن کلی فقط یکدست لباس شیک و مرتب لازم دارم که اونم با سلیقه تو عالیخواهد شد

این سری که اومدمدیدنت عجله ای شد،شب اصلا نشد لباس نو خرید. هرچی داشتم از پارسال بود.از همینجام میتونیبفهمی با هیچ خانمی ارتباط نداشتم.حتی تو ذهنم بود شیراز لباس بخرم.

بعدشم کهتوی یک کارگاه و زندگی مجردی داره با وقتیکه زن داشته باشه یکسانه؟

بعلاوه چه از نظرسروضع چه آرامش، وقتی ادم یکجا ساکن باشه قابل مقایسه با خانه بدوشی و حالت مسافراومدن نیست،یه چمدون عجله برداری و بیای دنبال هتل. شبم تا صب بکوب رانندگی! ایندفه بدترین شرایط بود ارامش نداشتیم. هردو مریض، هر دو در استرس

این دیدار مسلمانه تو آرامشو چشیدی نه احمد خسته که ضرب العجلی با لباس کهنه از یک کارگاه اومدهبود.

حتی توام ارامشنداشتی اینو خودمم فهمیدم.


خب طولانی شد اما باتعقل و منطقی نوشتم، تمامش براساس حقیقت هستند. تو خودت همیشه همه چیزو میفهمی

 

میدونم الان وضعیتت چطوره و روزگارت با کی میگذره. تلخه ولی انتخاب خودته

از دید خودم تنها راه خوشبختی تو از طریق من بود 5 سال جنگیدم بخاطر این عقیده.
اما نظر تو با من یکی نبود و بخاطر رضای خدا و اشکهای اون شبت ازت گذشتم.
من نمیدونم کدوم بی انصافی میتونه از خانمی تنها و مریض انتظاری داشته باشه.

با احدی ازدواج نیمتونم بکنم اون دعانویسی نمیذاره جز تو. مگر اینکه باطلش کنی پیش همون ادم.یه طلسم واقعی بوده
اما بخاطر حرفا و توهینا و قضاوتهای نادرستت دربارم عهد بستم با دختری تهرانی،زیباتر،جوونتر،لوندتر و
از هر نظر سرتر از تو دوست بشم و بدون مکث دنیای واقعی ببینمش. اینجا با مدرک بهت نشون بدم. برای ازدواجم التماسشو ببینی اما هرگز با کسی ازدواج نمیکنم
مگر فقط پشت تلفن منو بخان اره؟
تا این حد بی ارزش میبینیم؟

تا اخر ماه خطمو عوض میکنم توی اسمونا هم بگردی نتونی پیدام کنی.فقط همین وبلاگ باشه و نظر هم میبندم یکطرفه شه







 

بمن گفتی: ممنونم که منطقس به این نتیجه رسیدی (که از ازدواج بامن صرفه نظر کنی)

 

طولانیه بجای واتس اینجا مینویسم

واقعا قلبا خوشحالم اینجور گفتی.یه چیزیم الان میتونم بگمش دیگم. خودتم منطقی فکر کنی بهش میرسی و الان دیگه میدونم دونستنش ترو اذیت نمیکنه.
خیلی خوب شد خیالمو تخت تخت کردی که انتظار ازدواج ازم نداری
ازت ممنونم
و ایکاش خیلی زودترها به این نتیجه رسونده بودیم .  نمیدونم چقد تونستم منظور برسونم.

میدونی،
من در کل عمرم به کسی بد نکردم،بخصوص یک خانم که ضعیفتره.(بطور کلی هر کسی که ضعیفتر باشه بیشتر مراقبم صدمه نزنم) به یک بچه دو ساله هم نتونستم ظلم کنم
بتمام معنی کلمه ازارم به یک مورچه نرسیده یادمه روبروی دفتر کارگاه قبلی یه جا آب رو زمین جمع شده بود کبوترای صحرایی میومدن اب میخوردن وقتی میخاستم برم دفتر راهمو کج میکردم نترسن
تا این حد.
و اگر پا بزارم رو یه مورچه خودم عذاب وجدان میگیرم

و تو تنها ادمی هستی که ناخواسته بهش صدمه زدم. عصبی شدمو زبون لعنتیمو نتونستم کنترل کنم و ترسوندمت. خلاصه زندگیت رو خراب کردم.
میتونی تجسم کنی چه دردی میکشیدم؟

کل این مدت،در تمان طول روز و شب درست تا یک ثانیه قبل از خوابیدن با خودم فکر تو بودم و جبران اشتباهم.هر چی بیشتر فکر کردم فقط به این نتیجه رسیدم که تنها راه تغییر زندگی تو اینه که باهات ازدواج کنم. بتمام معنی کلمه باهات مهربون باشم و برات از شیر مرغ تا جون ادمیزاد فراهم کنم و خودمم بهترین باشم تا پیش همه با سربلندی بهم افتخار کنی. هر چقد فکر کردم دیدم بخاطر شرایط خاصت نمیشه خودم زن بگیرم و فقط حمایت مالیت کنم میدونستم این گرگها که دنبالتن و تو از سمت خونوادت حمایت نمیشی و امکان نداره امنیت و ارامش داشته باشی و ولت کنند جز وقتی که یک مرد قوی همسرت باشه و خلاصه تنها راه اینه که خودم بیام باهات ازدواج کنم.ضمنا میدیدم تو واقعا تنها زنی هستی که بمن انگیزه ای میده که اگر داشته باشمش چه از نظر شغلی و پیشرفت و مادیات موفقترین و از نظر رفتار بهترین مرد دنیا خواهم شد.
زمان گذشت و دیدم تو با یکی بودی و خوب که دقت کردم دیدم این مرد کسی نیست که مرد زندگی تو باشه ، ریالی واست هزینه نمیکنه و بودنش بخاطر هوس هست و این ادم اخر عاقبت نداره. واسه همین حتی وقتی ازدواج کردی باز میدونستم باید صبر کنم برات. مسله بچه رو مااها قبل شنیدن اسمش از ارغوان حس کرده بودم و اگه یادت باشه  چند ماهگیت بود یکروز حرف زدیم و  بهت گفتم این یارو بعد اینکه بچش بدنیا بیاد ولت میکنه؟ اما وقتی اسم بچتو شنیدم یادمه تا یک هفته هیچی نخوردم چون خوب میدونم یک بچه ترو پایبند میکنه و تا ابد به اون یارو وصل. و به احتمال 99 درصد دیگه نمیشه باهات ازدواج کنم و اینجوری تا ابد نمیتونستم نجاتت بدمو واسه همین نه فقط اجبارا پذیرفتم که حتی حاضر بودم برای هیراد بهترین پدر دنیا باشم تا تو رضایت قلبی داشته باشی. و شک نکن  پاش میفتاد واقعا براش پدری میکردم.اون بخشی از تو بودو عین خودت دوستش داشتم.

خب میبینی من چه صبری داشتم این 5 سال؟
فرق الان با قبل برای من یک مسله بسیار بسیار مهمه و فقط همین تونست همه چیزو عوض کنه
اینکه الان میدونم "خودت دوست نداری بامن ازدواج کنی" و قبلا فکر میکردم خودت بیحد منو دوست داری و ته دلت میخای همسرم شی اما بخاطر مشکلات نمیتونی و تمام این مدت وقتی باهات حرف میزدم و مسله ازدواج مطرح میشد تو در جواب به یک مشکل اشاره میکردی (خونوادم بخونت تشتن، مسله هیراد،و.و.و) تمام فکرم میشد حل مشکلات! حتی مسله هیراد که لاینحل بود رو پذیرفتم سه تایی زندگی کنیم و بخاطر رضایت دل تو ازم براش پدری کنم. بهترین نوع پدر.با جونو دل بهش محبت کردن

یادمه سالهای قبل بمن گفتی میخام آزاد باشم!! تو بخاطر رفتار اون حیوون  بشدت از زندگی متاهلی متنفر شده بودی و میخاستی رها باشی. میدونی چقد همین یک موضوع سوتفاهم برانگیزه؟ اما با خودم گفتم احمد گوینده این حرف سحر هست که تو دقیقا روح و شخصیتشو میشناسی ، هر زن دیگه باشه نمیتونی اعتماد کنی اما سحر با همه خانمهای دنیا فرق داره ، با اصالتو  غیرتی و باحیاست ، شیرزنی که با تمام مشکلاتش محاله دست کثیف کسی به زندش بخوره،ببینم  مگه یه کفتار میتونه به یک شیر زور بگه؟؟ ، اون داره همت میکنه از دست لاشخورایی که دنبالشن دور میشه ، بهش اعتماد کن . اینجور شد که هیچیت نگفتم.  حتی زمانی که تنها در شهر دیگه بودی آب تو دلم ت نخورد. اطمینان قلبی ینی این.
ضمنا و واقعا نیاز داشتی با خودت تنها باشی تا از جسم و روحت کم کم ریکاور شه.با خودم گفتم کنارش بمون و دورادور هر جا مشکل مادی  داشت یا حضورتو خواست کمکش کن و بدونه هستی و میمونی براش
و قضیه رسید به امروز.
و اما بزرگترین مشکل من میدونی چی بود؟ اینکه در گذشته حرفای منفی ازم شنیده بودی ، از دید خودم قدیما خیلی مقصر نبودم چون واقعا دوستت داشتم و غیرتیم کرده بودی و کل جرمم عصبی شدن و حرفای تند در اون حالت بود.درست عین دعوایی که ادم با یکی از عزیزانش میکنه و تو دلش هیچی نیست اما خیلللی عصبیه و حرف تند میزنه ، فرداش خودشم یادش نیست چی گفته! اما واسه تو فرق نداره حق با تواه یا خیر! فقط باید مطلقا حرف بد بهت نزنن (بقول خودت قضاوت.تهمت) و
من خیلی خوب میدونستم تو شخصیتت چقد کینه ای هست و محاله یک حرف منفی اما خیلی کوچیک بهت بگنو یادت بره و با این روح زخمی و خاطرات بد میدونستم محاله بتونم دلت رو اروم کنم
محال بتمام معنی
اما یک در میلیون امید داشتم روزی ببخشیم و درکم کنی و دلت اروم شه
خلاصه میدونستم تا دورم ازت تو بهترین حس رو بمن داری و تا بیام نزدیک و خصوصا اگه بخامت سریع یاد کینه ها میفتی
میبینی چه معمای لاینحلی هست؟
دیگری بود نامید نمیشد؟؟
بقول خودت هر کی بود هززززار بار رفته بود!!

خلاصه اینکه بهت گفتم: سحر حاضرم با حوصله پات بشینم و ذره ذره روح زحمیتو درمون کنم
و گفتم هر چی حرف بد بهم بگی تحمل میکنم (گاهی که حرفایی زدی که واقعا سنگین بودن و ببخش از هر 10 بار 1 بار در عمل عصبی شدم . میدونم درکم میکنی و میدونی موندن یعنی کم نیاوردن )



سحر عزیزم
اون سالها چه غیرتی شدنو حرفای تندم چه اعتماد نکردنم فقط از سر دوست داشتن زیادی بود پس هر صدمه ای که زدم سهوی و ناخواسته بود  اما من اگر زندگیتو خراب کردم مردو مردونه پات وایسادم  تا بتونم جبران کنم و اگر کنارم اومده بودی جوری قدرتو میدونستم که هیچ مردی در دنیا اینجوری قدر یک زن رو ندونسته باشه و بسیار با احترام برخورد میکردمو برای خوشبختی و آرامشت هر تلاشی میکردم . اگر الان گاهی بداخلاقی میکنم فقط بخاطر اینه که ترو ندارم ، اگر داشتمت که محال بود یکبار با  صدای بلند صدات کنم، مطمعنم درک میکنی که کسی که 5 سال بیهوده  صبر کرده و نتیجه نگرفته نمیتونه راضی باشه

وقتی الان موفق به داشتن تو و تغییر زندگیت و دیدن خوشبختیت نشده از خداحافظیت  درصد بسیار بسیار از عوارض تازه همین 1-2 روز اخیر فهمیدم که دلیل اینکه 5 ساله هنوز زنو شوهر نشدیم فقط اینه که خواسته تو نیست و مطمعن شدم دوست داری با دیگری ازدواج کنم.

این اواخر وقتی جواب منفی میدادی اما مشکلاتو کمتر میگفتی، فکر کردم فقط داری ناز میکنی و دوست داری مطمعن شی واسه ازدواج میخامت و مصم هستم . و بیشتر اصرار میکردم
بجون مادرم سوگند شخصیت خودمو اینجور میدونم و بخصوص در مورد تویی که ثابت کردی محدود کردنت فراریت میده میخاستم که وقتی زن و شوهر شدیم جز آزادی مطلق و عین دو دوست همدل با تو رفتاری نکنم.تهران ، شیراز یا هر شهری بودیم هر موقع خواستی بری بیرو ن شیک ترین لباسها رو بپوشی آرایش کرده و خوشکل و ناز تا اعتماد بنفس بالاتر بره و حال روحیت مساعد شه ، به زندگی تشویق شی و مریضیت کمرنگ شه  و هزارو یک فکر داشتم بطوریکه روزی برسه بمن بگی احمد من قبل ازدواج با تو اصلا زندگی نکردم!


شاید هر مرد دیگه بود اصن گوشش بدهکار نبود! اما من جوریم که تو نه زیبایی میداشتی نه دوست میداشتم و فقط  رک بمن گفته بودی فقط در صورتی قلبت منو حلال میکنه که خوشبخت شی (شیر فهم میشدم و میرفت تو مغزم حک میشد)، اونزمان تمام همتم میشد خوشبخت کردنت. به هر وسیله شده میگرفتمت و برات هر تلاشی لازم بود میکردم که در امنیت و رفاه باشی،یکی کارای خونه رو بکنه و هر روز غروب ازت میپرسیدم احساس خوشبختی میکنی؟ حاضر بودم تا 100 سال این کارو بکنم


خب همه ماجرا رو گفتم تا برسم به این حرف:
درخواست و اصرار من به ازدواج فقط برای حلالیت قلبی از طرف تو بود
و الان یقین حاصل کردم که تو  من رو مناسب ازدواجت نمیدونی
بد اخلاقیات نه بخاطر کینه و نه بخاطر شرایطتته و نه ناز کردنه.فقط بخاطر نخاستن هست از نگاه تو  رضایت قلبی تو در ازدواج  کردن با من نیست
و همه چیز عوض شد.
منم میگم در یک حد نیستیم و نظرم در باره ازدواج با تو منفیه،بخصوص بخصصوص بخصوص بخاطر اخلاق بسیار بد و توام با بی احترامیت.  بی جنبه اگر مسله حلالیتت نبود یکبار نمیگفتم زنم شو



هیچی اندازه ی گذشتن قلبی آرامش نمیاره.
ضمنا دوست داشتن زیاد فقط عصبی شدنو زود رنجی میاره و زمانیکه طرف مقابلت واست عادیه مطلقا عصبی نمیشی و اخلاق واقعی خودت رو خاهی داشت.
مرسی که تا اخر خوندی




بعد اتفاقات امروز میخام کمی برات حرف بزنم


هر چی میگم هم حرف دلمه و هم منطقی و  ماهها تفکر. و منظورم عین کلماتمه

سحر تو یکی لایقترین و کامل ترین زنهایی محسوب میشی که تابحال خدا آفریده ، شک نکن.صحبت شخصیت هست، من الان خانمی میبینم فهمیده،باهوش ، بالغ، قابل اعتماد و بسیار کامل که وقتی کنارت باشه از تمام دنیا بی نیاز هستی. حتی با وجود مریضیت و اخلاق گاها تند و کم حوصله بودنت هیچ کس به گرد پات نمیرسه.
قابل اعتماد از این نظر که وقتی یکی باهات خوب باشه و دلتو نشکنه وفادارترین زن عالم میشی
وفاداری تو به هر ادمی درست مطابق با لیاقت اون ادمه.امکان نداره مردی با تو خوب باشه و یه تو بهت نگه ،همچنین مطمعن باشی عاشق صادقت هست، و پشت سرش غرورشو بشکنی

میدونی ، شناخت من از سحر اینه میدونم میدونی که هر صحبتی خلاف اینها ازم شنیدی فقط اون لحظه منو ناراحت کردی و چیزیت گفتم.
یک تار موی شکسته ترو به تمام زنهایی که خدا افریده و خواهد آفرید نمیدم
انچه گفتم شناخت چند ساله من و نظر عقلم در باره تو بود
و نظر قلب ادمها بستگی به خیلی چیزها داره.عشق وقتی رخ میده
مسلما عشق در مورد هر زنی رخ نمیده. تایید عقل شرط لازم هست ولی نه کافی
بعبارتی هم لازمه اون خانم دارای کمالاتی باشه که عقلت بالغ و کامل ببیندش هم قابلیت دوست داشته شدن داشته باشه!

خب برگردم به اتفاق امروز
میخام اینو بدونی من از سر اشتیاق دیگری رو نخاستم.
اما سحر بانوی زیبای من ، قبول کردن دیگری برام یک جام زهر بودچوبه ی دار بود تو حالمو نمیدونی
خودت قضاوت کن و بگو آیا من ترو داشتمو دیگریو خواستم؟
مبادا دلت بشکنه یا پشت سرم دعای بد بکنی ، عشق درد داره درد. ینی خاکستر شدن ینی معشوق بهت زهر بده و تو درحالیکه با دستات جام زهرو از دستش میگیری با چشمات با اشتیاق خیره نگاش کنی لبخند بزنی از ته دل! و بدونی زهر جیگرت رو سوراخ میکنه

من تا مدتی قبل میگفتم،تهش تو متعلق بمنی و این اعتقاد قلبی هست که حتی وقتی تو شوهر داشتی سست نشد، بطور محسوسی لمسش میکردم عین یک چراغ در تاریکی و سرمای زمستان نور میداد و گرما نمیتونی بفهمی چی میگم و باید جای من باشی ، توضیح دادنش اسون نیست فقط اینو بگم که من در اوج سختیای زندگیم ازش گرما میگرفتم!

تو از یک سو شدیدا لجباز بودی و رام نشدنی ، و از سوی دیگر متاسفانه خیلیا دنبالت بودند. باور قلبیم این بود که خدا این مریضی رو بخاطر من بهت داد تا شرایطت خاص شه ، هم مگسای گرد شیرینی برن و  فقط کسی که با تمام وجودش ترو قبول داره پا پس نکشه و هم خودت لجبازیتو کم کنی.و با تمام وجود قدر کسی که قلبا و عمیقا ترو دوست داره رو بدونی و خودت پیشقدم شی بخایش،اونزمان بیاد بدادت برسه و بزاردت روی چشماش (کسی که درد فراق طولانی چشیده جز این نمیکنه). باهات مهربوترین باشه و زندگی هردو از عسل شیرین تر بشه

تجربه نشون داده دو نفری که همو میخان آخر آخرش بایدددد تهش زن و وشهر شن،باید!  حتی اگر بعدش کنار هم نمونن
شبیه ترین شخصیت ها بتو یکی  گوگوش هستو یکی فروغ فرخزاد. گوگوش عاشق بهروز وثوق بود و بعد شوهر اولش (محمود) رفت و زن بهروز وثوق شد. فروغ هم عاشق شاپور بود که ازش 15 سال بزرگتر بود و دوسالی زنش بود.اختلاف سنی مناسب برای داشتن مهیج ترین و بهترین زندگی بین زن و مرد 10 تا 15 ساله. بشرطیکه مرد بی حال نباشه،پر از خواستن و اهل عشق باشه

اگر قلب من برات مهمه میخام بدونی ثانبه به ثانیه تنگ هست
نگارنده ی این نامه مردیست درد کشیده دل شکسته که بیشتر از 5 سال از عمرش رو سایه به سایت بوده و دنبالت دویده و 
ترو خاسته و هر جا هر کاری تونسته برات کرده ، اما تو
قسم به اسم قشنگت اگر فقط یک در میلیون احتمال میدادم حتی بعنوان یک دوست روزی ترو در کنارم خواهم داشت باز هم صبر میکردم و دیگری رو



بعد مدتها سلام
تو چقد سمجی دختر! ده سال هم هیچی ننویسمو یادت نباشم هر روز چند بار اینجا میای.
ومیدونم هر لحظه منتظری چیزی بنویسم

بیزینس جدیدی شروع کردم درامدش خوبه
اما یه  جا گیر افتادم و احتمالاز دست رفتن کل سرمایه هست. قویا نیاز به معجزه دارم.
خاستم خاهش کنم هر روز یکبار بعد بیدار شدن و دم غروب دعا کنی برام
لطفا هر روز این کارو بکن
تو  مستجاب الدعوه منی،این رو ایمان دارم
همین که این لطفو همیشه در حقم بکنی کافیه و هیچ خواسته دیگه ازت ندارم


خاستم تشکر ویژه بکنم بابت اینکه هر روز برام دعا میکنی
جدا از انرژی مثبت بالاش،دعای تو منحصرا  در مورد من ردخور نداره

بالای هزار بار تابحال به این موضوع  فکر کردم که همین یک خصوصیت تو ینی همه چیز!

اگر نه درک وشعور داشتی و نه هوش بالا نه هیچی،
اصلا یه خانم کچل ریقوی بی ریخت، از یک ده کوره که سرتا پاش همش عیبو ایراده ازتم خوشم نمیومد
اما با وجود همین مستجاب الدعوه بودنتو انرژی که بلدی بمن بدی ، جایگاهت ممتاز بود









واسه خنده یه آگهی دادم توی دیوار استخدام خانم مختص دعا کردن


باور کن از واتس و تلگرام بگیر تا تلفن بقدری زنگ زدن که مجبور شدم تلفنو بزارم رو بیصدا

روی نیست 40-50 تا شماره 917 و 912 زنگ نزنه بعد هزارتا شرط گذاشتم واسشون

فقط اولش سخته بگم واسه دعا میخام :دی

دختره وقتی میفهمه موضوع بیزینس چیه حاضره پول هم بده و یاد بگیره.میگم بلد نیستین میگه میرم کلاس فارکس

یه کوچولو هم واتس حرف میزنن مگه ول میکنن؟؟

بی رودرباسی بهشون میگم شرایط اینه مجرد، سن 25 تا 30،خوشکل و دعای گیرا مابقی رد :دی

حالا اگه میتونی بکشش پایین





میگم خدایا اینا کین زنگ میزنن؟؟ :دی
قابل ویرایشم نیست دیگه . موند رو چوپون

تنت میخاره تو؟؟؟  کاری میکنی هرچی پیرزن بی دندون لر یاسوجیه بندازم جونت :دی

ابرومونو پیش همه این خانمها که زنگ زده بودن بردی لیوه
کلی اقای مهندس اقای مهندس راه انداختن الان  فک میکنن مسخره کردم :دی

اخه مرتب میبیننو به دوستاشون معرفی میکنن

اگهی جدبد میزنم لینکم نمیدمت 





چهارشنبه تیر 99 :11


اونی که قراره بدون عقد تا کره ماه بیاد هست . شاخ و دم نداره که کسی رو نده و نشناخته در عرض یک هفته این چنین باشه . این روزا فقط نفرینم پشت سرته. بترس


یک هفته؟ زیاده، با اجازت 8 ساعت! از 7 و نیم صبح تا عصر مخ کامل رفت
تو که میشناسیم،وقتی خودم بخام یکیو بدست بیارم اخلاق،حرفها،شخصیت ، صدا ، توجه و در عین حال غرور جوری میشن که
 هیچ زنی نمیتونه تا شب دووم بیاره

خاستم بهت ثابت شه اگر 6 سال کاری نکردم خودم نخاستم و بخاطر تواه نالایق بود .
و ادمی مثل من که خوب بلده عاشق کنه میتونه دختر شماره یک ایرانم اراده کنه و بدست بیاره
حتی اگه خودش هیجیه هیچی نداشته باشه! غیر از اینه؟
میفهمی؟

آزاده هم یک زن بود. وقتی عکسشو دیدم دلم طالبش شد و چون خاستم بلافاصله تموم!
اینجوری مخ میزنن سحر خانم نه با میوه خواری و رانندگی اروم :دی
سرسخت ترین زن دنیا رو بیار و یک راه ازتباطی بمن بده  12 ساعت طاقت میاره و 8 ساعت رکورده!
البته در مورد تو همه جیز فرق داشت،ینی وقتی اولین عکستو دیدم چون چشمات دلمو لرزوند با تو اصلا نتونستم مثل بقیه باشم
اگر اون که برای بقیه هست که از خوشی و اشتیاق میزدی بکوه!
زمانی هم که ظرفیتش در من بوجود اومدو میتونستم اخلاق اصلی خودمو باهات داشته باشم دیگه تو نبودی 

در زمینه بحث اعتماد،در تمام زندگیم ادمی نمیشناسم که اعتماد نکرده باشه. آزاده هم یک ادم بود دیگه، و زود شناخت
بنظرت اعتماد کردنش بمعنی ید بودنشه؟ من اینجور فکر نمیکنم
در مورد خود تو هم برخلاف زبونت ، میدونم احمد مرد شماره یک دنیاته در قابل اعتماد بودن.
تو خوب میتونی مردو نامرد بودن ادما رو تشخیص بدی
و میدونم  میدونی اگر روزی به من پناه بیاری محکمترین تکیه گاه عالمم

اولا منو به چیزی تهدید نکن حتی نفرین.تا عشقت میکشه نفرین کن!
الانم نفرین کن کرونا بگیرم از دستت راحت شم.ببین وقتی مریض شدم چی میگم اصن:دی
اتفاقا این روزا شدیدا در معرضشم.و میگن 60 درصد ادمای تهران ناقلن
نفرین کن یالا.بالاخره اخر ماجرای منو تو باید روزی برسه
احمدو از نفرین میترسونه! جوجه

نفرین کردی حاصل 6-5 سال زحمت در بیابون رفت نگفتم صدقت؟.
اونو برای تو و با انگیزه تو بیمعرفت جمع کردم که روزی بدستت برسونمش. بفهم


تنها چیزی که برام مهمه و حاضرم بخاطرش هر کاری بکنم دلت هست اینکه نرنجه
بفهم دیوونه

واسه همین اومدم عذر بخامو از دلت در بیارم

خب دست خالیم نیومدما. مثل در دهاتیا هم نیستیم که یه گل زشت بگیریم، سلیقمونم توی هر چیزی خوبه ، بخصوص وقتی پای تو وسط باشه!
چون اندازه ی یک پروژه ی بزرگ هسته ای فقط تحقیق میکنم که بهترین همه ی دنیا رو پیدا کنم

همین هفته قبل ما در حال دعوا بودبم تو یه کلمه بونسای گفتی،در زبون به دعوا ادامه دادما اما در دل.رفتمو 5-6 تا گلدون منحصر بفرد گرفتم.
از جمله یه بنسای نارون که 3 روز عصر تا 11 شب نصف تهرانو با خستگی تمام گشتم . هیچ گلفروشی نداشتش
اخرش از یه گلخونه ی خاص سفاشی اوردش که فقط واردات گل از ابتالبا و هلند و ژاپن داشت برام جورش کرد





دوتای دیگشم سورپرایزن


از این فانتزیتر چیزی میشناسی؟ وسط دعوا یدفه مهربونی عجیب غریب!
اونم از راه دور و توی این وضعیت بد که بین ماست. نزدیک بودیم که کاری میکردم از خوشی جیغ بزنی

این درست همون توجه خاص هست که احمد داره و  هیچکی نداره و این اخلاقم فقطم خاص تواه.
دقیقا همون لذت عمیق دوست داشتن هست که کسی مثل من بلد نیست به یک زن بچشونه

هر زنی بخشی از کارهای منو در براه تو بدونه از حسادت میترکه!
یادمه ماجرای هدیه تولد سال 96 ات ورسوندنش بدستت وسط قهر سکوتی طولانی
 رو خلاصه واسه ارغوان خانم گفتم ، حالش عوض شد! باورش نمیشد

و اما در باره قضیه ای که اخیرا گفتی، من باور نکردم سحر. تو اینجوری نیستی
ببین دستبند دستمه. همین ینی فکر بد بذهنم راه ندادم

تمام ابن عکسها مال 24 ساعت اخیرن.اولیو دومی امروز صبح ( تیرماه) ،سومی و چهارمی امروز ظهر و اخری حوالی 10 شب











اسمت روشه معنی داره بفهم .اگر حرفاتو باور کرده بودم بلافاصله درش میاوردم تا ابد هم دلم باهات صاف نمیشد

هرچی اونجا گفتم فقط بهم برخورد. از ته دل نیست.خودتم زشت ترین حرفها رو اینجور وقتا گفتی
منم ابدا بدل نگرفتم
حالام لطفا ببخش و نشنیده بگیر که 5 ساله صبوری کردمو هیچیت نگفتم الان نمیخام دلتو شکسته باشم
بخصوص حالا که مطمعنم تقدیر ما قعطیه .
لطفا به این نکته فکر کن
خب من بنوبه خودم گفتم ببخشید

راستی میدونی چرا حرفاتو ابدا باور نکردم؟ چون نه قسم جان من نه عکس و مدرک نیاوردی.ضمنا حرفهای بهمن پارسالت یادمه که گفتی از جنس مرد بیزاری
گفتی اگر روزی خاستم کسیو بیارم تو زندگیم فقط بتو اعتماد دارم.



 اون چیزیم که باعث شد حرف بخوری فقط این بود که دیدم روبروم وایسادی داری از یک مرد دیگه حرف میزنی!

چطور جرات کردی دیوونه؟؟

البته من ازت نمیرنجم.
فک نکن از دلت بیخبرم و یا فریب زبونتو میخورم 
و میدونم تمام رفتاره بظاهر منفیت کاملا عمدی هست چه بقصد سوزوندن باشه چه برای ایجاد تنفر، اصلا قشنگترین معنی دنیا رو میده!
و مهم نیت قلبی و شناخت تو از منه!

دیدی اینجام مچتو میگیرم؟ :دی







اگر نمیخای این اومدنو غیرتی کردنا چیه؟
اگر هم میخای پس عین یه ادم بزرگ ابرازش کن با زبون ادم و جبران کن همه چیزو
تا ببینم چقد خالصی؟
من تا خاستن واقعی و اخلاق ادمیزاد ازت نبینم باهات راه نمیام
یکبار کشوندیم اونجا بعدش دیدم چیکار کردی
دیگه تا خلوص نباشه خاستن واقعی نبینم باورت نمیکنم

اگرم تونستی در حضور من بری بغل یکی برو و پشت سرتم نگا نکن
که این خط قرمزه و دلم باهات صاف نمیشه ، تن و بغلت چندش اور میشه ،حتی تصورت

 امیدوارم دیروز نیومدی باشی اینجا
اگرم اومدی اجازه نداری هیچی بدل بگیری
هنوز نمیشناسیم که چنین غلطی میکنی؟ از کی تا حالا جراتشو پیدا کردی پیش من از یکی بگی؟

حرف حسابو خاستتو شفاف میگی

تا نیای نگی نظرت برام مهمه معامله نداریما
شرط اول احترام و اعتماد متقابل بود
 
الان لازمه بیای شمرده شمرده بگی
ببخشید اونجوری گفتم منظوری نداشتم، احمد خان نظر شما برام مهمترین مسله ی زندگیمه
بعدشم دوتا تعظیم میکنی عقب عقب میری

زود میگی تا جملشو سختر نکردما




دوشنبه 13 مرداد 99 11:33
باش تو درست میگی . دیگه سکوت میکنم . خداحافظ


دنیا دوران دورانه خانوم ، روزگاری تو میخاستیو من نه ، بعدش سالهای سال من سایه به سایت بودم دنبالت می دویدم ، الان نوبت تواه!
که خودتو ثابت کنی

این احمد اون احمد قدیم نیست که اسیرت بود ، تا میگفتی خداحافظ قلبش بلرزه و ارومش نگیره
نه حوصلتو داره نه ناز میکشیه.روشم تاثیر نداری هرکاری عشقته بکن




معامله هم قبول فقط با احترام و اعتماد متقابل-بی کینه-بدون حرف گذشته
همین امروز بامن اشنا میشی

















یک گل از خونواده الورا  و 4-5 تام گلدون سفالی  اضاف کردم به مجموعه


برای شفلرا عالی الحساب یه  از یه گلفروشی تو ایلام چیزایی گرفتم
 سم قارچ کش
4 کیسه هم خاک برگ،خاک پیت آماس ، خاک بستر آماده،کوکوپیت و یه بستم هم لیکا برای زهکشی کف
3-4 مدل کود از جمله کود آهن،کود رویشی ، شربت کود کامل گیاهان آپارتمانی ،کود بن سای و.

البته 2 سفارشی اینترنتی داخل ایران هم دادم.کافه گلدون و دیجیکالا. جمعا 40 قلم انواع کود و ویتامینا وآهن وپتاس و. ، هورمون ریشه زایی،هورمن برگ زایی و.انواع تقویت کننده ها،انواع خاک، سم گیاهو .و گلدون و ابزار گلخونه جمعا 1 تومنی شد که 3-4 روز دیگه میان

یه سایت خارجیم چند نفر دقیقا شفلراشون مشکل منو داشت و با یه پک کامل مختص شفلرا حل شده بود.اونم سفارش دادم.آمازون 1 ماه دیگه میرسه
12 قلم داره از صفر تاصد و انتی استرس توشه که ایران نیست اصن



حل مشکل شلفرا هم به احتمال زیاد منظورت کود آهن بود.

دارم روش کار میکنم
مطعن باش همین الان اطلاعات من بیشتر از تواه
و اگر انگیزمو از دست نداده بودم تا عید از یک مهندس کشاورزی واقعی و باسواد بیشتر بلد بودم.البته علاقه مختصری بگیاه پیدا کردم که مستقل از تواه.
از این بابت ممنونم.
فرق من با بقیه اینه که علمی و ریشه ای تحقیق میکنم و منابعم کلا خارجین کتاب و سایتای خارجی، و تو وبقیه نهایتا تجارب شخصی،سوال از گلفروشا و سرچ گوگل بفارسی. کافیه یه موضوع جزو علایقم باشه.تمومه



زهکشی کف با پوکه لیکا







کاشتن بذرها






در کف دست ، نوعی کود ملقب به Black Gold میباشد که برای جوانه زدن دانه ها مفید است
سپس ریختن 2-4 سانت خاک بر روی بذزها




پ.ن:
خاک مورد استفاده مخلوط خاک برگ و پیت
تاریخ کاشتن 25 مرداد 99
نمیدونم فصل کاشت الانه یا خیر، ما که کاشتیم



جمعه 7 شهریور 99 14:21
الانم میگم تو این دختر به دلت نمی شینه نشستم بیای بگی سحر نشد .مثل قبلی ها


واقعا که دنیا دوران دورانه.توام الان درست عین قدیمه من شدی. احمد سال 93 تا خرداد 99 .
با خودم میگفتم بزار ادمی که توی زندگیشه خوشش نیاد بعد خودش میاد 
یک عمر منتظرت بودم و با هر شرایظی که میبودی میخاستمت حتی اگر شوهر داشتیو طلاقت نمیداد اما تو نمیخاستیشو منو میخاستی و اومده بودی باز قبولت میکردم،پناهت میدادم تهران یا ایلام یا هر شهری که بهتر بود میبردمت جوری که دست بنی بشری بهت نرسه. و بعد  و با پول یا حتی زور هم که شذه طلاقتو میگرفتم و پاش میفتادو خون و خونریزیم میشد ابدا باکی نداشتم. تنها چیزی که لازم داشتم اعتماد کردنت بود.

سحر نشد و نیومدی فقط به این دلیل که ازش میترسیدی و از طرف دیگه منو (بناحق) مرد زندگی نمیدونستی ، چیزی که من متوجه شدم اینه که تو موقعیت فعلیت رو به اسم یک زندگی میبینی،وبقول خودت داغون شدی تا به اینجا رسیدی و داری حفظش میکنی ، اما از دید من نه این مرد و نه این زندگی اسمش زندگیه و اگر زن من میبودی در بدترین شرایظ باز بمراتب زندگیت بهتر از الانت هست.ضمن اینکه کاملا مطمعن بودم تو تنها نیستی و یارو هم ول کنت نیست و احتمالا طلاقت نداده و با دونستنه اینا داشتم حرف از خاستنت میزدم (بالا توضیح دادم).

سحر، ترس تو باعث میشه حروم شی،مگه ادم چقد جوونه؟ چند بارزندگی میکنه؟ از مرگ که بیشتر نبود؟ بود؟ و در مورد مرد زندگی بودن یا نبودن من، چیزی که هرگز توی محاسباتت لحاظ نکردی اینه که احمد برای مریم و زنهای دیگه انگیزه زندگی و تلاش نداره اگر طرفش کسی باشه که دوستش دارم 10 و اگر تو باشی تلاش و انگیزش در 100 ضرب میشد و مردی که پرتلاش باشه به همه جا میرسه


بگذریم نشد و تموم شدو رفت ، الانم فقط میخام بگم  
روح ادمو خاکستر میکنه این انتظار بی فایده
حتی اگه عقلت بگه شدنی نیست دل ادم ابدا ول کن نیست ابدا
تنها زمانی به ارامش رسیدم که خودم ازت گذشتم و گفتم از الان نصف شهر شیرازم پشت قبالت باشه نمیخامت
این انتظار  چنان دردی داره که نگو . پیرت میکنه بخدا قسم. کارت فقط میشه روزی 40 بار چک کردن وبلاگ.   و اصلا دوست ندارم توام تجربش کنی

سحر عزیزم،کاش مشکل اصلی منو حل کنی. و الا انتظار توام بیفایده خاهد بود . اگه برات مهمه بپرس مشکل اصلیم چیه و خوب بجوابم دقت کن




پنجشنبه 13 شهریور 99 13:31
وای خدا تو به یه دشت ارژن میگی مسافرت؟؟ ههه جای دهاتی هاس اونجا اولین دیدارتون رفتین اونجا؟؟ چه بی کلاس



ایراد گرفتناش شرو شد! اینو نگی چی بگی؟:دی
اولین مسافرت نبود که ، اولین بیرون شهری مسافت نزدیک. شنیدی که گفت کوچولو
همیشه دوست داشت موقع رانندگی بیرون شهر کنارم باشه و شیطنت. دیروقت حوالی 1 شب بودو هوا عالی ، هوس ماشین گردی گرفت، گفت بریم تا دشت ارژن ، چیکار به دهاتی بودن ارژنیا داریم؟
سه شب و سه روز باهم.قبلش کلی جاهای قشنگ رفتیم
مسله اعتماده سحر جان ، چه لذتبخشه وقتی یک خانم با ارامش کنار یک مرد میشینه دلش قرص قرص. بی انکه حرفی لازم باشه با یه لبخند میشینه و ته دلش خوب میدونه وقتی کنارشم در امنیت مطلق هست. از همه نظر.اونم 1 شب و بیرون شهر
در آرامش کامل.دیدی که لحن صداش چطور بود.

آزاده میگه بامن حاضره تا خود جهنمم بیاد


این شناخت،باورش بمن و اعتمادشه که قشنگه برام. و متقابلا بهترین اخلاقمو با اون خاهم داشت، 



چهارشنبه 12 شهریور 99 12:04

حالم ازت بهم میخوره دخترارو میخای فقط واسه سر آلتت بعدم که خرابشون کردی با افتخار میندازی کنار . تو اگه تخم داشتی میزاشتی من یک کلام با این دختر بحرفم . خودت خوب میدونی چه قدرتی دارم و چه مدارکی هه برو خدارو شکر کن تا الان نخاستم که پیداش کنم و نجاتش بدم از هیولایی مثل تو اما بخام سه سوته پیداش میکنم و مدرک از این محکم تر که یک شبه سرد شه؟


واسه التم میخاستم که 8 ساله درگیر توام؟ مگه ادم زن باز اینجوریم میشه؟

بری چی بگی بهش؟
احمق.اون که برای تو بود. با اون کامل بودن و اخلاق و رفتارای عجیب غریبش ،  آرزوی هر زنیه ، آرزو

بگی حاملت کردم؟ باهات خابیدم؟ ول کنت نبودم؟ بگو با وجود مریضی،شوهر،بچه،گرگها دنبالت وو.و. بود، هزارتا دردسر داشتی، بدترین شرایط ممکن رو داشتی ، ول کنت نبودم هیچ منطقی حالیم نبود؟ درحالیکه از اون طرف اون میتونست هر دختری که بخادو بدست بیاره بهتر از تو ( الان که یکی کپی خودت بدست اورد)  اما 6 سال تمام  میگفت یا سحر یا هیچکس؟ 6 سال یک عمره

بگو الانو نبین که قیدمو زد و شما رو انتخاب کردو بغلت کرد ، اون قسم جان مادرشو منو میخورد که از سال 93  با هیچ زنی نخابیده تا همین شهریور که شما رو دید.بمدت 6 سال اینجوری بپام نشسته بود حتی وقتی که شوهر و بچه داشتم! بگو .بگو شدید برام لارج بود ، شدید روم غیرت داشت و من عمدا غیرتیش میکردم ، عصبی بود عصبی! شاید شنوندت تونست حالیت کنه معنی اینا چیه! 

تا اونوقت بهت بگه کدوم زن احمقی حاضره چنین کسی رو از دست بده؟ حیف چنین حسی که در مورد تو اتفاق افتاد!  و باز بهت بگه درکت میکنه چه دردی میکشی الان! و هیچ تنبیهی برای یک زن بالاتر از باختن چنین ادمی نیست! و بگه الانم که اومدی ازم بگیریش کور خوندی تلاش بیخودی نکن ، این ادم با این خصوصیات دیگه بخودم تعلق داره (تز جملات خودشه بعد خوندن بخشی از وبلاگای قدیمی)
و بهت بگه منم مثل تو احمق نیستنم از دستش بدم ، خر خودتی


اوکی بهت شمارشو میدم و برو بگو. اصلانم منصف نباشا، رفتارای خوبمو نصف کن و بدیهامو ده برابر
اصلا بدترن چیزا رو از خودت در بیار! بگو  میزدمت بگو پولاتم تیغ زدم. هرررچی ار دهنت درمیاد فقط تهش  بگو ، 6 سال با تماااام  با دنیا میجنگید ول کنم نبودم
همین کافیه.هیچ تبلغی واسه من بهتر از این نخاهد بود


بقول آزاده بانو که توی یکی از تماسای تصویری واتس با خنده گفت : خدا را شکر کارت با اون دختر اشتباهی نشد! تو متعلق بمن بودی و فقط اون ادمو اشتباهی دیدی

چه کاری ازت بر میاد؟
اون  یکی لنگه خودته، شایدم قالتاقتر، میخای منو از چنین خانمی بگیری؟ زهی خیال باطل!



دوشنبه 10 شهریور 99 21:11
احمد تومن پول لازم دارم خیلی ضروریه میتونی کمکم کنی؟؟چهارصدو هشتاد فقط.


ضروریه؟ چرا نمیای کارمند من شی و استخدامت کنم؟ دیگران حاضرن پول درشت بدن و بیان!! در زمینه همین بیزینس به تمام مقدسات اگر میشد حضور فیزیکی و هوش ترو داشته باشم 6 ماهه میلیاردی پول در میاد.بهت برای شروع حقوقتو چک میدم ماهیانه ماهی 5 تومن و تو از 8-9 صبح تا عصر سرکار باش،  و هر 4 ساعت یک نمودار بهت میدم ده دیقه وقت بزار برام تحلیلتو بگو فقط همین.چند روزم آموزشی که قلق های کارو یادت بدم
قطعا بعد یک ماه خیلی خیلی بیشتر از 5 تومن خاهد شد.اگه اطمینان نمیداشتم عدد رقم نمیگفتم

در 3 حالت از نظر مالی کمکت میکنم
1-متعلق بمن باشی که هرچی بخای مشکلی نیست (حالا زن دوم یا موقت یا هر مدل)
2-در زمینه بیزسنس همکارم شی (حضور فیریکی لازمه و قراراد مینویسم.کلا شرایطو بالا نوشتم)
3-واقعا تنها باشی.نه اینکه موقت از دست کسی فرار کرده باشی یا قهر. واقعا تصمیم بگیری متفاوت زندگی کنی بخای کسی تو زندگیت نباشه
که عین یک برادر بدادت میرسم (شفاهی نمیپذیرم مدرک لازمه)

ببخش اما دیگه قبول نمیکنم عین سال 96 بیای بگی پول و بگیری و بعد بری با یکی.میدادم یا نه میرفتی. تو بچه یکی تو شکمت بودو موقت بودی با یارو و 




آخرین جستجو ها

gambbookpala ART7-مرجع هنر خدایا به امید تو nazrowolfli William's page Keith's site trempayclimeb خرید ممبر کانال تلگرام (ایرانی و فیک) اوتاکو کلاب انواع بالابر | بالابر نفری | بالابر صنعتی | فروش بالابر | اجاره بالابر